www.gharb-zadegi.clooblog.com
اجتماعی
بدی سوءظن
ﺯﻧﻪ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮐﻠﯿﺪ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺩﺭﻭ
ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮑﺴﺮ ﺑﻪ
ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﺮ ﺯﺩ
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﺠﺎﯼ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ﭘﺎ ﺩﻭ ﺟﻔﺖ ﭘﺎ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ
ﺩﯾﺪ
ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﻮﺏ ﮔﻠﻒ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﺎ
ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻧﺪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﮔﻠﻒ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻭ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ ﺑﻄﺮﻑ ﺍﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﺑﯽ ﺑﺨﻮﺭﺩ
ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﺳﺖ.
ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ!
ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺳﺮ ﺷﺐ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﺷﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﺎ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ ﻣﺎ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﻨﺪ
ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ؟؟؟؟؟؟
+
نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 22:18 توسط فایق |
ابن وبلاگ هيچ مسوليتي در برابر نوشته هاي شما ندارد.واين وبلاگ از كتاب ونويسندگان معروف ونامه وسايت ديگران استفاده مي شود.
خانه
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
مرداد ۱۳۹۴
شهریور ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
دی ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آبان ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
شهریور ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
خرداد ۱۳۹۰
اردیبهشت ۱۳۹۰
فروردین ۱۳۹۰
اسفند ۱۳۸۹
بهمن ۱۳۸۹
دی ۱۳۸۹
آذر ۱۳۸۹
آرشیو موضوعی
دختر وپسر
شعر وتاریخ
وضیعت اقتصادی
دین ومذهب
پیوندها
اریانا
Abdolsatarraisi.blogfa.com
BLOGFA.COM